جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳     
خانه / دانستنی های کنکور / درس‌هایی که دوست ‌شان نداریم!
درس‌هایی که دوست ‌شان نداریم!

درس‌هایی که دوست ‌شان نداریم!

شاید شنیده باشید که گفته‌اند، آدم‌های موفق، آن‌هایی هستند که کارهای سخت‌شان را ابتدا به ساکن انجام می‌دهند. به‌ویژه کارهای سختی که علاقه‌ای هم به آن‌ها نداشته باشند. شاید به همین دلیل است که آدم‌های موفق دور و بر ما کم هستند چراکه کمتر از ۲درصد افراد حاضرند شرط فوق را در فعالیت‌های‌شان لحاظ کنند و در بدو امر و یا اول روز کاری را انجام دهند که به آن علاقه ندارند و به قول آن بزرگ: «قورباغه‌شان را قورت دهند.»
 
چنین شرایطی نه‌تنها در زندگی روزمره‌ی ما جریان دارد، بلکه در کنکور پیش روی شما نیز به‌وضوح به چشم می‌خورد. دانش‌آموزان مختلف (برحسب شرایط آموزشی خود) به برخی درس‌ها علاقه‌ی ویژه دارند و به برخی دروس وابستگی خاصی ندارند.
 
در درس‌های مورد علاقه، نمرات و امتیازات خوبی کسب می‌کنند و در درس‌هایی که از خواندن‌شان لذت نمی‌برند، نمرات و امتیازات خوبی ندارند. در اغلب موارد هم بدون توجه به سابقه‌ی کار خود در این درس‌ها، یک‌طرفه به قاضی رفته و و به این نتیجه می‌رسند که «من این درس را یاد نمی‌گیرم، پایه‌ام ضعیف است و…» در حالی که با کمی تأمل درمی‌یابیم به‌راستی این‌گونه نیست و عوامل مختلف و متفاوتی در یادگیری و یا عدم یادگیری یک درس دخیل است که در این‌جا به آن‌ها خواهیم پرداخت.
 
برای مثال در کنکور امسال  در گروه علوم تجربی، اگر به درصدهای (تعدادی از) صد نفر اول منطقه‌ی ۱ تا ۳ سازمان سنجش نگاهی بیندازیم، خواهیم دید مثل هر سال، میانگین درصد درس زبان انگلیسی در منطقه‌ی ۱ بهتر از منطقه‌ی ۲ و منطقه‌ی ۲ بهتر از منطقه‌ی ۳ است.
 
در کل شرکت‌کنندگان هم مثل هر سال تقریباً این تفاوت وجود دارد. استناد به میانگین صد نفر اول، به این دلیل است که مطمئن باشیم دانش‌آموزی که در منطقه‌ی ۳ سازمان سنجش کشور توانسته در رشته‌ی تجربی، رتبه‌ی ۳ منطقه و رتبه‌ی ۹۲ کشور را کسب کند، حتماً قدرت یادگیری خوبی داشته است. به‌طوری که در درس‌هایی مثل زیست، ۹۷درصد و عربی ۹۱درصد را کسب نموده است. در حالی که در درس زبان انگلیسی که این‌جا مدنظر ماست، امتیاز او ۵۱درصد بوده است.
جالب است بدانیم هم‌رتبه‌های او (۹۲ کشور) در منطقه‌ی ۱ و منطقه‌ی ۲ سازمان سنجش در درس زبان انگلیسی، به ترتیب امتیاز ۸۱درصد و ۸۹درصد را کسب نموده‌اند. (جالب‌تر آن‌که در درس زیست و عربی که دروس تعیین‌کننده‌ای در دروس اختصاصی و عمومی تجربی هستند، این دانش‌آموز منطقه‌ی ۳ سازمان سنجش، بسیار بهتر از از رقبای خود در دو منطقه‌ی دیگر عمل کرده است.)
 
با این اطلاعات، همگی درمی‌یابیم رتبه‌ی ۹۲ کشور در رشته‌ی تجربی از شهر زابل نمی‌تواند قدرت یادگیری محدود یا ناقصی داشته باشد، بلکه در بعضی دروس توانسته توانایی بسیار جالبی از خود نشان دهد، حتی در یادگیری یک زبان غیر از زبان مادری مثل عربی. پس نمی‌توان پذیرفت که او نتوانسته زبان انگلیسی را به‌خوبی یاد بگیرد، بلکه مشکل در جایی دیگر است که موضوع اصلی بحث ما خواهد بود.
 
گفتیم میانگین زبان انگلیسی در منطقه‌ی ۱ سازمان سنجش کشور (شامل شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز) بسیار بالاتر و بهتر از منطقه‌ی ۲ (شامل شهرهای کوچک‌تر) و منطقه‌ی ۳ (شامل استان‌های محروم، روستاها و شهرهای بسیار کوچک) می‌باشد. دلیل این امر را می‌توان به‌راحتی حدس زد. مسلماً دانش‌آموزان در شهرهای بزرگ، امکان بسیار زیادی برای شرکت در کلاس‌های زبان علاوه‌بر کلاس‌های مدرسه را دارا می‌باشند و از همه مهم‌تر، جو حاکم بر این شهرها، سبب می‌شود اغلب دانش‌آموزان با هر توان علمی، در این کلاس‌ها شرکت کنند و سال‌ها، ساعت‌های متوالی و قابل توجهی را صرف یادگیری زبان کنند.
 
درنهایت این موضوع باعث اختلاف فاحش درصد زبان، بین این سه منطقه در کنکور می‌گردد و برخی از ما بدون توجه به این پیش‌زمینه، فکر می‌کنیم در منطقه‌ی ۳، توان یادگیری زبان، پایین‌تر از دیگر شهرهاست. مسلماً دانش‌آموز زابلی نیز به همین دلیل در این درس توانایی کمتری از خود نشان داده است.
 
تمام این آمارها و اطلاعات، به ما نشان می‌دهد یادگیری و نتایج افراد در آزمون‌ها، تحت تأثیر عوامل متعددی است که کمتر به آن‌ها توجه شده است. اولین مورد مهمی که در درس‌های ناخوشایند (!) دچارش هستیم، یک چرخه‌ی معیوب است که گره را کورتر می‌کند. یعنی دانش‌آموز در سال‌های متوالی، به یک درس کمتر توجه کرده و به‌جز جزوه‌ی دبیر یا کتاب درسی‌اش، چیزی نخوانده است، آن‌گاه نتایج متوسط یا ضعیفی در آن درس به‌دست آورده است، از طرف معلم آن درس، یا هیچ‌گاه تشویق نشده یا حتی تنبیه یا تحقیر شده است، به این نتیجه رسیده که درس سختی است و او آن را یاد نمی‌گیرد و از معلم آن درس هم خوشش نمی‌آید، درس را یا کنار گذاشته یا در صورت اجبار آن را خوانده و مسلم است که نتایج مطلوبی نداشته است، باز از این درس متنفر شده و این چرخه‌ی معیوب و منفی، دائماً تکرار شده است.
 
برای رهایی از نتایج ضعیف، این چرخه باید توسط خود دانش‌آموز (و نه معلم و مشاور و مدیر و…) متوقف گردد و سپس به چرخه‌ای سالم و مثبت بدل گردد که در انتها آن را نیز ترسیم خواهیم کرد.
 
حال ببینیم پیش‌شرط‌های این توقف و و ایجاد چرخه‌ی جدید چیست و چگونه می‌توان به آن دست‌یافت. از این پس به مراحل ایجاد چرخه‌ی مثبت برای درس‌هایی که به آن‌ها علاقه نداریم، می‌پردازیم:
الف) درسی که کمتر دوست ‌دارید، اول بخوانید:
در ابتدا گفتیم یکی از رمزهای موفقیت، اراده‌ای‌ست که سبب می‌شود ما برحسب اولویت تصمیم بگیریم و نه هم‌چون کودکان برحسب دلخواه خود. پس اگر دانش‌آموز می‌بیند نتیجه‌ی نهایی او به سبب کم‌توجهی به یک درس تحت‌الشعاع قرارگرفته است، لازم و ضروری است اولویت مطالعه‌ی خود را برحسب چنین درسی تنظیم کند تا تلاش‌های دیگرش کم‌ثمر نگردد.
 
شاید بپرسید چرا این‌گونه درس‌ها را باید اول بخوانیم؟
مهم‌ترین مسأله در عدم مطالعه‌ی این دروس، به تأخیر انداختن آن‌هاست. اغلب دانش‌آموزان به دلیل عدم علاقه به برخی دروس، آن‌ها را نمی‌‌خوانند و در ابتدای کار مطالعاتی سعی‌می‌کنند درس‌های مورد علاقه‌ی خود را مرور کنند و این کارهای مورد علاقه، به‌قدری طولانی می‌شود و انرژی دانش‌آموز را کاهش می‌دهد که در انتهای کار (که اصولاً آخر شب است) حوصله و توانی برای مطالعه‌ی درس‌های این‌چنینی (که دوست‌شان ندارید) باقی نمی‌ماند و درس، از برنامه حذف می‌شود و می‌ماند برای روز بعد.
فردا هم این سناریو دوباره تکرار می‌شود و روز از نو، روزی از نو! به همین دلیل اولین حرکت مثبت و مؤثر دانش‌آموزان باید این باشد که در برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌ی خود، در ابتدا حتماً درس‌هایی را مطالعه کنند که علاقه‌ی کمتری به آن‌ها دارند.
ب) درسی را که کمتر دوست دارید، همیشه بخوانید:
یکی دیگر از مشکلات عمده‌ی دانش‌آموزان در برخورد با این درس‌ها، مرور کم آن‌هاست. یعنی فرد با این‌که می‌‌داند در درسی ضعیف است، در هفته فقط آن را یک‌بار می‌خواند و دیگر آن را تکرار نمی‌کند. این شیوه‌ی مطالعه سبب می‌شود فراموشی فرد در آن درس بیش‌تر شود و عدم نتیجه‌گیری (در عین مطالعه‌ی درس) باعث می‌شود چرخه‌ی معیوب آن متوقف نگردد. پس لازم است که این‌گونه درس‌ها علاوه‌بر مطالعه باید مرور شوند تا پس از مدتی، نتایج مثبت را شاهد باشیم.
شاید بپرسید وقتی درسی را دوست نداریم، چه‌طور دائم بخوانیم؟
مهم‌تر این‌که شاید درسی از نظر شما ارزش مطالعه‌ی دائمی را نداشته باشد. مورد بعدی و توضیح آن، جواب‌گوی این مشکلات خواهد بود.
ج) درسی را که کمتر دوست دارید، کوتاه بخوانید:
وقتی فردی به درسی مثل ریاضی کم‌علاقه است، اشتباهی که می‌کند، این‌گونه است؛ او درس ریاضی را در طول هفته مطالعه نمی‌کند و درسی را هم که معلم داده است، مرور نمی‌کند تا وقتی موقع امتحان فرامی‌رسد یا باید تکالیفش را به معلم تحویل دهد، در یک بعدازظهر به‌صورت انفجاری می‌نشیند و ده‌ها تمرین را که موضوع اصلی آن را خوب یاد نگرفته، حل‌می‌کند و در این بین به ده‌ها مشکل حل‌نشدنی برمی‌خورد، اما چون فرصت کافی برای رفع اشکال و یادگیری ندارد، در عین خستگی و درماندگی، تمرین‌ها را به هر شیوه‌ای که شده (حتی از روی پاسخ‌نامه) حل‌می‌کند تا تحویل دهد یا برای امتحان یاد بگیرد.
 
این کار که حتی برای برخی تا ۴ و ۵ ساعت هم به طول می‌انجامد، چند بازخورد منفی دارد. اول این‌که با هر جواب غلط و عدم یادگیری آن تلقین و تکراری صورت می‌گیرد مبنی بر عدم یادگیری درس و دوم نمره‌ی بد امتحان فردا یا برخورد نامناسب دبیر خود سبب تنفر بیش‌تر از آن درس می‌شود.
 
دانش‌آموز هم تا مدت‌ها دیگر حاضر نیست آن درس را بخواند (در عین حالی که تصور می‌کند به اندازه‌ی کافی برای آن وقت گذاشته و آب در هاون کوبیده است!) و در مراحل بعد نیز این شرایط و نمرات تکرار می‌شود. به همین سبب لازم و ضروری‌ست دانش‌آموزان این‌گونه درس‌ها را کوتاه‌مدت اما همیشه مطالعه کنند چراکه وقتی شما به جای ۵ ساعت مداوم، یک ساعت یا ۴۵ دقیقه برای چنین درسی وقت صرف می‌کنید به جای مثلاً ۸۰ مسأله‌ی ریاضی که نیمی از آن‌ها غلط شود، ۱۵ مسأله حل‌می‌کنید که حتی اگر نیمی از آن‌ها غلط شود، فرصت و حوصله‌ی رفع اشکال و یادگیری هریک از آن‌ها را دارید.
 
همین امر از لحاظ روحی شما را نیز ناامید نمی‌کند (۴۰ مسأله‌ی غلط در یک روز کجا و ۷۰ مسأله‌ کجا!) مهم‌تر این‌که همیشه خواندن در عین کوتاه خواندن، حتماً شما را از تنگنای امتحان و پرسش کلاسی و استرس آن می‌رهاند و هیچ‌گاه مجبور نخواهید بود تکالیف حجیم و مسأله‌های زیاد را یک‌جا و در یک روز انجام دهید. گاهی با روزی ۱۰ تا ۱۵ دقیقه می‌توانید درس‌های عمومی را به بهترین نحو یاد بگیرد و به آن‌ها علاقه‌مند شوید.
د) درسی که کمتر دوست ‌دارید، حتماً در همان روز تدریس مطالعه کنید:
این کار اگرچه برای تمام درس‌ها لازم است، در این‌گونه دروس واجب‌تر است. چراکه در چرخه‌ی معیوب اشاره کردیم عدم علاقه، سبب تمرکز پایین در کلاس می‌گردد و اگر دانش‌آموز مطالعه‌ی این درس را به بعد موکول کند، آن‌چه را هم که به‌صورت کم‌و‌بیش در کلاس درس آموخته، فراموش می‌کند. در حالی که مرور درس در همان روز، یادگیری فرد را به دلیل حضور ذهن، سریع‌تر شکل می‌دهد. حتی فرد می‌تواند درصورت داشتن فرصت، مثال‌ها و مواردی که در کلاس حل شده، دوباره حل‌کند تا یادگیری‌اش کامل‌تر گردد.
ه) به درسی که کمتر دوست ‌دارید، علاقه نشان دهید:
تحقیقات نشان می‌دهد کمک‌گرفتن از قسمت ناخودآگاه مغز، در یادگیری بسیار مؤثر است. مثلاً ایجاد علاقه نسبت به مطالب مورد مطالعه، سبب یادگیری در زمان کمتر می‌گردد. حتی تظاهر به داشتن علاقه به یک مطلب، قدرت یادگیری را افزایش می‌دهد. دلیل این امر به «اثر بالارد» معروف است که می‌گوید: بعد از مطالعه، قسمتی از مغز هنوز به فعالیت خود در زمینه‌ی یادگیری و یادآوری مطالب خوانده‌شده، ادامه می‌دهد. درست مانند وقتی که پا را از روی پدال گاز برمی‌دارید، اما ماشین هم‌چنان به حرکت خود ادامه می‌دهد. ایجاد انگیزه برای یادگیری مطالب، تأثیر این اثر را بیش‌تر می‌کند. جالب است بدانیم بسیاری از کشفیات مهم مانند انسولین در اثر فعالیت ناخودآگاه ذهن و در خواب حاصل شده است.
و) در درسی که کمتر دوست ‌دارید، با تمرکز در کلاس حاضر شوید:
یادگیری دقیق و کامل، از کلاس درس شروع می‌شود و متأسفانه وقتی به درسی علاقه‌مند نیستیم، در کلاس هم به آن توجه نمی‌کنیم و گاهی از معلم آن درس هم دل خوشی نداریم. ایجاد علاقه‌ی مصنوعی که در بالا ذکر شد می‌تواند در ابتدا این مشکل را کاهش دهد. هم‌چنین یک زمان ذهنی قبل از کلاس به خود بدهیم که: «امروز می‌خواهم دقیق به درس گوش بدهم و کامل یاد بگیرم.» این فعالیت‌ها در کنار مرور درس روز بلافاصله پس از رسیدن به خانه و حتی در زنگ تفریح و پس از کلاس می‌تواند شروع خوبی برای یادگیری عمیق و جلب علاقه به درس باشد.
ز) از وقت مرده برای درسی که کمتر دوست داریم، استفاده کنیم:
وقت‌های مرده دراصطلاح به زمان‌هایی گفته می‌شود که فرد تسلطی بر اداره‌ی آن در حالت عادی ندارد و کارهای طولانی‌مدت یا بسیار جدی نمی‌تواند انجام دهد. برای مثال، زنگ تفریح، فاصله‌ی بین منزل تا مدرسه و بالعکس که گاهی سواره رفت و آمد می‌کنید، قبل از استراحت بعدازظهر، قبل از آماده‌شدن سفره‌ی غذا، قبل از خواب و… می‌تواند جزو این زمان مرده به‌حساب آید. در این ساعات فرد می‌تواند با مرور جزوه‌ی دبیر، فکر کردن به یک مسأله، تمرین یا تستی که نتوانسته حل‌کند، خود را سرگرم نماید. تمام این فعالیت‌های ریز و کوچک می‌تواند سبب جلب علاقه به درس‌ها گردد و کم‌کم وضعیتی ایجاد می‌شود که این درس‌ها نیز مانند تمام درس‌های دیگر، جایگاه عادی خود را دارند و فرد از آن‌ها بدش نمی‌آید.
ح) در درسی که کمتر دوستش دارید، یادداشت‌برداری و خلاصه‌نویسی داشته باشید:
برای این‌که هم یادگیری بهتر و ماندگارتری در تمام درس‌ها داشته‌ باشید، نوشتن در حین مطالعه بسیار مفید و مؤثر است چراکه سبب تفکر نسبت به مطالب آموخته‌شده می‌گردد. از همه مهم‌تر، خلاصه نوشتن و یا نکته‌برداری از مطالب آموخته‌شده خود سبب مرور و هم‌چنین طبقه‌بندی اطلاعات می‌گردد. در کنار چنین مزایایی، این نوشته‌ها در درس‌هایی که کمتر دوست‌شان دارید، به شما این امکان را می‌دهد که مطالب مهم، تأثیرگذار و تعیین‌کننده را با نثر و جمله‌بندی خود ایجاد نمایید و طبق آن‌چه گفته‌ شد، همیشه و در وقت‌های مرده، بتوانید از آن‌ها استفاده کنید. فراموش نکنید نوشتن، بالاترین حالت تمرکز را ایجاد می‌کند و خلاصه‌برداری صحیح، نشانه‌ی یادگیری عمیق و دائمی مطالب است.
ط) مدتی چشم‌های‌تان را به روی نتایج به‌دست‌آمده ببندید:
مثل تمام تغییراتی که در زندگی خود ایجاد می‌کنید، مطمئن باشید علاقه‌مندشدن به دروس و مباحث آموزشی نیز نیاز به صبر و حوصله و مداومت و پشتکار دارد. در ابتدای این تغییرات ممکن است به دلیل مطالعه‌ی یک درس در چند روز متوالی و اعتماد‌به‌نفس به‌دست‌آمده، در اولین امتحان آن درس، تعداد سؤالات زیادی را پاسخ دهید ولی با توجه به پاسخ‌های اشتباه خود، بدترین نتیجه‌ی زندگی خود را کسب نمایید. نباید ناامید شوید. راه درست همین است که پیش گرفته‌اید؛ تلاش مداوم. مطمئن باشید اگر فقط چند هفته چشم‌تان را بر روی نتایج ببندید و به تلاش و تغییرتان ادامه دهید، نتایج شگرفی در انتظار شماست.
با این فعالیت‌ها، نه‌تنها چرخه‌ی منفی و معیوب متوقف می‌گردد، بلکه شما شاهد چرخه‌ای مثبت و مؤثر خواهید بود که در آن، شما درس‌ها را به‌مرور مطالعه می‌کنید و می‌آموزید، نتایج خوب قابل توجهی در آزمون‌ها می‌گیرید، معلم متوجه تغییرات شما شده و تشویق‌تان می‌کند، شما به درس و معلم، علاقه‌مندتر می‌شوید و در کلاس بهتر یاد می‌گیرید، سرعت یادگیری و مطالعه‌ی شما بالا می‌رود و چرخه‌ای ایده‌آل تشکیل می‌گردد.
 
چنین چرخه‌ای می‌تواند زندگی و آینده‌ی بسیاری از دانش‌آموزان خلاق و کوشا را دگرگون کند. دانش‌آموز فعالی را تصور کنید که با توان بالای خود در گروه ریاضی در کنکور امسال (۱۳۸۷) توانست در ریاضی، ۷۳درصد و در فیزیک و شیمی، بالاتر از ۸۰درصد امتیاز کسب نماید اما به دلیل بی‌توجهی و عدم علاقه به عربی و زبان، در آن‌ها درصدی نزدیک به ۴۰درصد کسب کند و رتبه‌ی زیر ۵۰۰ خود را به ۱۰۲۶ منطقه تبدیل نماید. او اکنون در رشته‌ی صنایع دانشگاه امیرکبیر تهران مشغول تحصیل است و امید دارد بتواند در دو ترم متوالی، معدلی بالاتر از ۱۷ کسب کرده و با قانون تغییر رشته‌ی این دانشگاه، به رشته‌ی دلخواه خود، برق، تغییر رشته دهد. اما به نظر شما چنین دانش‌آموزانی نمی‌توانند سختی کار را در ابتدا و در حین مطالعه برای کنکور، به دوش بخرند و دچار چنین تلاطم‌هایی در انتخاب رشته و آینده نشوند؟
 
متأسفانه درس ریاضی در گروه انسانی و تجربی، درس زبان فارسی در تمام گروه‌ها، درس عربی در گروه ریاضی و تجربی، همیشه مورد بی‌مهری دانش‌آموزان قرار می‌گیرد و درنهایت تأثیرات جبران‌ناپذیری بر نتایج آن‌ها می‌گذارد.
با کمی تغییر در شیوه‌ی برنامه‌ریزی و مطالعه، می‌توانید این معضل را برطرف کنید. فقط باید اراده و پشتکار خود را به نمایش بگذارید تا موفق شوید.
 
منبع: جلال سلیمی – گزینه ۲

نظر ها بسته است.

بازگشت به بالا